همه چیز اینجا تمیز و مرتب و همزمان ظریف و زنانه است. از در که وارد میشوی کلافهای رنگارنگ نخ و نقش و نگارهای هنر دستان بانوان قالیباف نگاهت را محصور خودش میکنند. اینجا طبقه همکف منزلی است در محله امیرالمؤمنین(ع) و یکی از فرعیهای خیابان گلبوی3 که دور تا دور آن، دارهای کوچک و بزرگ قالی علم شده است.
خانمهایی رو به دارهای قالی با سرعت و دقت مشغول گرهزدن هستند. زیر دستشان تصویرهای نیمه و نصفه زیبایی دیده میشود. نقوشی که رج به رج روی هم مینشینند و بالا میروند. در کارگاه قالیبافی بهارستان بانوان، هم آموزش میبینند و هم با هنر زیبای قالیبافی به درآمد میرسند.
کارگاه حدود 4ماه قبل با چهار دارقالی کار خود را شروع کردو «فاطمه باری» بانوی کارآفرینی است که با همین کارگاه کوچک محلی و واسطهگری دفتر توسعه محلات ثامن و امیرالمؤمنین(ع) اکنون برای 30نفر شغل ایجاد کرده است.
در آخرین ماه فصل بهار و در روز افتتاحیه کارگاه به این مکان میرویم تا از نزدیک با این بانوی موفق و بافندگان آن بیشتر آشنا شویم.
وقتی برای نخستینبار وارد کارگاه قالیبافی محله امیرالمؤمنین(ع) میشوید، نمیتوانید مسئول کارگاه را بین بافندگان تشخیص بدهید چون رفتار «فاطمه باری» با بافندهها بهگونهای است که آنها احساس آرامش و راحتی میکنند و گاهی برای رفع گرهها در تار و پود از او کمک میگیرند.
این بانوی کارآفرین تولیدکننده فرش و تابلوفرش دستباف است. خانه پدریاش مهرآباد است و قالیبافی هنر خانوادگیشان محسوب میشود. او میگوید: عموها، دخترعموها و عمههایم بافنده بودند. من تنها برای سرگرمی میبافتم.کار پرداخت برجسته قالی را سال89 در مؤسسهای نزدیک میدان جانباز آموزش دیدم. آن موقع اینکار جدید بود و کارهای پرداختشده به تبریز میرفت.
او که متولد 1365 و تحصیلاتش تا مقطع ابتدایی است، درباره سابقه قالیبافیاش میگوید: علاقه خودم باعث شد تا این هنر را یاد بگیرم. گرهها را از خانواده و نقشهخوانی را از خواهر کوچکم زهرا آموختم که دوره آموزشی در نیشابور گذرانده است. بعد از آن برای خودم تابلوفرش بافتم.
آنقدر کنجکاو بودم که هر مرحله را کنار دست یکنفر میایستادم و یاد میگرفتم. بعد از آموختن پرداخت، بهسراغ کارگاههای مختلف رفتم و به آنها گفتم که میتوانم پرداخت را روی فرشهایشان اجرا کنم. زمانی هم که در کارگاهها سپری میکردم، کار دیگران برایم حکم آموزش داشت و نکات دیگر را با نگاهکردن به دستهایشان از آنها میآموختم.
حالا 10سالی است که اینکار را انجام میدهد. قصه راهاندازی کارگاه او در حاشیه شهر شنیدنی است. میگوید: 10سال پیش کارگاهی در خیابان شهیدعلیمردانی راهاندازی کردم. سال92 هم با اتحادیه فرش دستباف مشهد آشنا شدم. یکی از همکاران به نام خانم عادلی کمک زیادی به من کرد و گفت «تو پرداخت و بافت قالی را بلدی پس کارگاه باز کن، از پس کار برمیآیی.» حمایت همکاران و اتحادیه باعث شد به دنبال کارگاه بروم. پس از چند سال آنجا را تعطیل کردم و حالا مهمان گلشهریها هستم.
درباره نحوه آشناییاش با این محله میگوید: به دنبال نیروی بافنده خوب و متعهد بودم. به سازمان صنعت و معدن استان خراسان رضوی رفتم و از آنها خواستم نیرو به من معرفی کنند تا هنرم را توسعه دهم. آنها دفتر توسعه محلات ثامن و امیرالمؤمنین(ع) و خانم خلیلی کارشناس این دفتر را معرفی کردند. از طریق دفتر توسعه با تعدادی از بافندهها آشنا شدم و شروع به کار کردیم.
دغدغهاش جذب افراد متعهد است. بافندههایی که دل به کار میدهند: وقتی بافنده خوبی داشته باشیم میتوانیم به دنبال سفارش بیشتر یا خاص باشیم. بافنده پای کار باشد حتی اگر یک ماه کار را دیرتر تحویل دهد اشکال ندارد. بافندههایی داریم که از ما زمان میگیرند اما هر طور شده کار را تمام میکنند. بافندههایی هستند که پیشپرداخت هم گرفتهاند اما فقط چند رج بافته و رها کردهاند.
این بدقولی و تأخیر در تحویل سفارش باعث میشود خریدار را از دست بدهیم. مشتریهای فرش گاهی فرش را برای مراسم خاصی یا برای هدیه دادن میخواهند یا حتی کسانی بودهاند که قصد سفر به خارج از کشور را داشتهاند و میخواستهاند فرش را در زمان مشخصی با خود ببرند.
او با قالیبافان کارگاهش رفیق است. به دنبال پول آنچنانی نیست. درباره حس و حال کارگاه و دوستی با بافندهها میگوید: بیشتر همکارانم خانه و زندگی خوبی دارند اما من انصاف را رعایت میکنم و از نظرم اصل درآمد مال بافنده است.
کارگاه ساعت کار و اجبار حضور ندارد. فاطمه خانم میگوید: رفت و آمد بافندهها به خودشان بستگی دارد. خانمها باید روزانه تعداد رج مشخصشده را ببافند. حالا اگر روزی یا هفتهای هم نمیآیند ایرادی ندارد و کارشان را در روزهای دیگر بیشتر انجام میدهند.
درباره نیروها و چگونگی جذب آنها میگوید: جذب نیرو سن خاصی ندارد و هر گروه سنیای میتوانند آموزش را شروع کنند. آموزش هم رایگان است و فقط حدود یک هفته زمان میبرد تا سهپود را آموزش ببینند. سهپود نخ نازک قالی است، اگر سهپود زدن را یاد بگیرند کارشان راه میافتد. برخی هنرجوها با دو نقشه سنتی و عددی کار را میآموزند و نیروهای جدید با کدبندی راحتتر کار را یاد میگیرند.
نکته جالب این کارگاه هم این است که ابزار کار در اختیار بافندهها قرار میگیرد. این بانوی کارآفرین میگوید: تمام تجهیزات کار را به بافنده میدهیم. دار، نخ چلهکشی و کاشف را میدهیم. خانمهایی هم که در خانه میبافند تجهیزات را از ما میگیرند. خیلی از همکاران بابت دار قالی و مواد اولیه از بافنده خانگی سفته و چک میگیرند اما من اینکار را نمیکنم و همیشه هم سفارش کار دارم. اجرت را هم براساس روی گره حساب میکنم.
هیچکدامشان چشم از دار قالی برنمیدارند و سخت مشغول گرهزدن هستند. منصوره کولآبادی یکی از همانهاست؛ بافندهای که سابقه همکاری هفتساله با فاطمه خانم دارد و در خانه کار میکند. از هفتسالگی بافندگی قالی را بهطور سنتی از خانواده آموخته است. متولد 1365 است. بعد از اتمام درس و ازدواج زمانی که فرزندانش بزرگتر میشوند برای اوقات فراغت دوباره سراغ قالیبافی میرود. میگوید: نقشههای عددی تازه وارد بازار شده بود و برای اینکه خوانش آن را یاد بگیرم دوره کوتاهی را پشت سر گذاشتم و کار را شروع کردم و برای خودم بافتم. به بازار رفتم اما خریدار نداشت.
از آنزمان دستمزدی بافتن را شروع میکند تا اجرتی مناسب برای انجام کارهای سفارشی دریافت کند. میگوید: برای 8ساعت کار در روز تقریبا 80 تا 90هزار تومان دستمزدم میشود با توجه به اینکه در خانه کار میکنم و کنار فرزندانم هستم اجرت خوبی است. از کودکی با این هنر آشنا شدهام و آن را خیلی دوست دارم. کنار دار که مینشینم همه چیز را فراموش میکنم. هر رجی که میبافم طرح کاملتر میشود و تماشای آن، شادی خاصی به من میدهد.
از کودکی با این هنر آشنا شدهام و آن را خیلی دوست دارم. کنار دار که مینشینم همه چیز را فراموش میکنم. هر رجی که میبافم طرح کاملتر میشود و تماشای آن، شادی خاصی به من میدهد.
اعظم رجبی هم که متولد 1360 است میگوید: تا پیش از این اینجا کارگاهی نبود تا سراغ آموزش بیایم. برگه کلاسها را روی دیوار دیدم و تصمیم گرفتم این هنر را یاد بگیرم. الان کار را بلدم اما سرعت دستم کم است.
او ادامه میدهد: همین که بهواسطه کار قالیبافی و این کارگاه، سراغ گوشی و اینترنت نمی روم، آرامش دارم.
نرگس قاسمی متولد 1371 است و دیپلم دارد. هنرستان رشته برنامهریزی خانواده خوانده است. خواهرشوهرش در قم قالیبافی میکند و دیدن دار قالی او باعث علاقه نرگس به این کار میشود. از محله طرق به این کارگاه آمده و بعد از یک ماه آموزش در خانه کار را شروع کرده است. قالیبافی از نظر او کار شیرین و آرامشبخشی است.
میگوید: خیاطی و شیرینیپزی را هم تجربه کردهام اما قالیبافی هنر خاصی است. افراد صبور و آرام میخواهد. حدود 6ساعت کنار دار قالی هستم و در حال حاضر تصویر حرم مطهر رضوی را میبافم که اندازه آن کوچک است و دو ماه و نیمه تمام میشود.
مهمانانی از سازمان عمران و بازآفرینی فضاهای شهری شهرداری مشهد و دفتر توسعه محلات ثامن و امیرالمؤمنین(ع) و همچنین معتمدان و فعالان فرهنگی محلی هم به کارگاه قالیبافی آمدهاند تا در مراسم افتتاحیه آن حضور داشته باشند.
مسئول امور توانمندسازی سازمان بازآفرینی شهرداری مشهد در حاشیه مراسم درباره این کارگاه و مشارکت سازمان بازآفرینی در این طرح میگوید: یکی از مهمترین رسالتهایی که سازمان بازآفرینی شهرداری مشهد برای محلات هدف درنظر دارد، توانمندسازی منجر به اشتغال و افزایش ارزش افزوده اقتصادی برای مردم است تا به تولید ثروت منجر شود. سازمان بازآفرینی خود را در هیچ حوزهای متولی نمیداند و وظیفهاش تسهیلگری است.
به همین دلیل نیروهای دفتر تسهیلگری که نیروهای میدانی سازمان بازآفرینی در محلات هدف هستند به عنوان تسهیلگر وارد کار شدند و توانستند هماهنگیهایی بین اتاق صنعت و معدن، اتاق بازرگانی و افرادی را که در حوزه محلی و کارگاه قالیبافی خبره بودند کنار هم جمع کنند و این کارگاه راهاندازی شد.
روحالله قاسمزاده در ادامه توضیح میدهد: در این کارگاه برای 10نفر بهطور مستقیم و برای بیست نفر بهطور غیرمستقیم اشتغال ایجاد شده است. اگر این کارگاه در ماههای آینده سرمایه لازم را انباشت کند خودش به یک پیشران سرمایه در حوزه فرش تبدیل میشود و کارگاههای متعدد دیگری را به عنوان خوشههای کسب و کار میتواند پشتیبانی کند و برای آنها یک الگوی خوب به حساب میآید.
دفتر تسهیلگری محلات ثامن و امیرالمؤمنین(ع) هم در راهاندازی این کارگاه نقش پررنگی داشته است. مدیر این دفتر توسعه محلی میگوید: برای ایجاد کارگاه با اداره صنعت و معدن استان خراسان رضوی نامهنگاری کردیم. در این نامه ظرفیتها و استعدادهای هنری محله را که پیش از این شناسایی کرده بودیم، به قسمت معاونت تجارت اداره صنعت و معدن معرفی شدند و براساس آماری که از نیروهای محله داشتیم اتفاقا بیشترین نیروها در حوزه قالیبافی فعال بودند. این معاونت خانم باری را به عنوان یکی از تولیدکنندگان خوب و فعال در این حوزه به ما معرفی کردند.
کامران موسیخانی ادامه میدهد: دستمزد قالیباف مهمترین مسئله برای دفتر بود و درصدد این بودیم که تولیدکننده فقط به دنبال سود شخصی نباشد و اشتغال سالم ایجاد کند. به همین دلیل جلسه توجیهی با تولیدکننده و بافندهها در دفتر برگزار کردیم. بیستبافنده در این جلسه حضور داشتند. دغدغهها و نیازهایشان را با تولیدکننده مطرح کردند.
به گفته موسیخانی سرانجام کارگاه با چهار دارقالی کار خود را شروع کرد. بافندهها دارها را سفارش دادند و در خانه نصب و بافت قالی را شروع کردند. خانم باری در جلسهای که در دفتر برگزار شد متوجه شدند که بافندگان نیاز به آموزشهای حرفهای این رشته دارند. فراخوان آموزش حرفهای رایگان را به بافندگان اعلام کردیم و ثبتنامها انجام شد.
دوره در مدرسه نیما رمضانی در همین محدوده و در سه جلسه توسط خانم باری برگزار شد که بازخوردهای بسیار خوبی از بافندهها دریافت کردیم. بعد از این دوره و با توجه به استقبال بافندگان به دنبال کارهای ایجاد کارگاه رفتیم که این فرآیند چهار ماه زمان برد.
فرد دیگری در جمع حضور دارد که بسیار باتجربه است. مهدی پردهشناس، تولیدکننده فرش دستباف است و در این حوزه 30سال سابقه دارد و تا سال97 به مدت هفتسال رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و بافندگان فرش بوده است. او تولیدکننده و فروشنده فرش در بازار خسروی نو است. درباره کارکرد این کارگاهها و مشکلاتی که سد راه آنهاست، میگوید: ایجاد کارگاهها در حاشیه شهر یا مناطق کمبرخوردار میتواند از معضلات اجتماعی جلوگیری کند.
بسیاری از روستاییان بعد از مهاجرت به شهر وارد حاشیه شهر میشوند و وجود این کارگاهها به اشتغال آنها کمک زیادی میکند. اقتصاد خانواده با همین کارگاهها تأمین میشود، بهویژه اگر مثل این کارگاه آموزش از صفر شروع شود، نیروهای بدون مهارت نیز با آموزشهای لازم وارد چرخه تولید میشوند و وضعیت اقتصادی خانواده بهتر میشود.
او در ادامه به بستههای حمایتی که شامل بیمه میشود نیز اشاره میکند و میگوید: مباحث حمایتی در این کارگاهها بسیار مهم است. بیمه بافندگان از مسائل جدی کارگاههای تولیدی است. ارائه تسهیلات کمبهره در رونق کارگاهها بسیار مؤثر است. برگزاری کلاسهای آموزشی و بهروز شدن اطلاعات بافندگان اهمیت زیادی دارد و در نهایت با جدی گرفتن همین مسائل است که کارگاههای کوچک به کارگاههای بزرگتر تبدیل میشوند.
در حال حاضر بیش از تولید در عرضه مشکل داریم. چرخه تولید حداکثر ششماه زمان میبرد ولی از تولید تا فروش زمانبر است. پول دیر به چرخه تولید بازمیگردد
مسئله مهم دیگر بازاریابی است. این تولیدکننده و فروشنده فرش درباره آن میگوید: الان برای اینکه کار به نتیجه برسد 70درصد نیاز به بازاریابی دارد. باید برای متصدیان دورههای مفید بازاریابی برگزار شود. در حال حاضر بیش از تولید در عرضه مشکل داریم. چرخه تولید حداکثر ششماه زمان میبرد ولی از تولید تا فروش زمانبر است. پول دیر به چرخه تولید بازمیگردد.
تشکیل اتحادیه بافندگان مسئله دیگری است که «پردهشناس» به آن میپردازد: سال 1384 اتحادیه بافندگان به منظور حمایت از شاغلان این حرفه شکل گرفت. بعد از ایجاد اتحادیه، بافندگان تشکلی داشتند که به آنها پایگاه اجتماعی میداد. هرچند در حال حاضر اتحادیه تولیدکنندگان و بافندگان تجمیع شده است. کارگر و کارفرما در کنار هم هستند اما واقعیت آن است که کارفرما دنبال منافع کارگر نیست و بافنده همیشه سنگ زیرین آسیاب است.
اما رقابت کشورهای رقیب یکی دیگر از دلایل کمرنگشدن کارگاههای خانگی است. این تولیدکننده فرش دستباف در این باره میگوید: کشورهایی مثل افغانستان، ترکیه، نپال، هندوستان و پاکستان وارد این بازار شدهاند و با بهروز کردن اطلاعات و با عرضه قیمت کمتر در بازار در حال رقابت با ایران هستند. علاوه بر این تقلببافی نیز زیاد شده است.
بعضی کارها گره ندارد. به این صورت که دو تا از زیر و دو تا از رو و نخ را از پشت رد میکنند و نخ قلاب نمیشود اگر سر نخ را بگیرید و بکشید، قالی باز میشود و این تقلبی است و باعث میشود سرعت کار زیاد شود و ششمتری را در مدت زمان بیستروز میبافند و عمر قالی کمتر از یک سال است.